این روزها خیلی دلم هوایت را می کند . هوای چهره ی همیشه
متبسم ات را ......
اگر چه رفتنت
ناگهانی بود اما باور کن همیشه در خیالم و در خاطراتم زنده
هستی . نمی دانم این چه تقدیری بود . آزرده ام که بی خبر
رفتی . اما با خیال اینکه به آرامش رسیده ای، آرامم . نمی دانی از اینکه
دیگر نمی بینمت و صدای دلنشین ات را نمی شنوم دلگیرم .
هنوز هم گاه و بی گاه خوابت را می بینم . مثل همان روزها ,
آرامی و صبور همراه روزهای خوب زندگی ام ,
.دلتنگ نگاهت , صدایت و گرمی دستانت هستم .
کاش روز آخر در آغوشت می گرفتم . به خیال اینکه دوباره تو را
خواهم دید خود را از آغوش مهربانت محروم کردم . اما افسوس
آن آخرین دیدارمان بود و بعد ناگهان برای همیشه رفتی فقط گاهی به رویاهایم پا می گذاری . مثل
همیشه آرام و با لبخندی گرم و نگاهی غمگین اما پر از مهربانی .....